الهه ی الهام
انجمن ادبی

"وطن یاخشی دی"

خسته نی گئوندرمیین غربت ائللره،

خسته نی اجل یوخ ،غربت ائولدورور.

وطنله غربتین آراسینداکی

آیریلیق ائولدورور،حسرت ائولدورور،

ائوز کئوکو اوستونده قالخان ،اوجالان

ائوز کئوکو اوستونده بیتن یاخشیدی.

ائله گزمگه ده  وطن تورپاغی،

ائله ائولمگه ده وطن یاخشی دی .

شاعر :زلیم خان یعقوب

دو شنبه 18 آذر 1392برچسب:شعر ترکی ,زلیم خان یعقوب, الهه الهام,, :: 13:33 :: نويسنده : حسن سلمانی

"آزادی"

از آن دم که چشم گشودم

بر بالای سر خویش قدغن دیده ام،توسری دیده ام

ملت اندر بردگی ،بیچارگی،

وطن اندر قفس،

آزادی بزرگ را بسیار اندک دیده ام .

شادی دل را با خون دل آبیاری کرده اند .

امید را بشکسته ،عشق را برکنده اند.

آزادی را من هیچگاه تمام و کمال ندیده ام.

همچو یک قطره آب آنرا بر ما چشانده اند .

شعله شمع آزادی شدن،                                                                                                                                            حقگو را به حق می رساند.

تقبّل مستعمرگی ،  برای هر کس سنگین است.

تحمل بردگی، برای هرکس دشوار است.

دارائی و هست و نیستم، چه چیزم را بسنده نبود

گر خود با عقل و تدبیر خویش چاره خویشتن می کردم.

خوشبختی و سعادتم همگان را بسنده بود

گر کاشانه و سنگ و دیوارش از آن خودم می بود .

آزادی!

ای مقدس ترین حرف هر کلام

ارزش و بهایت از هر گرانی گرانبهاتر

تو ای نور دیده ام ، صدای قلبم

دیگر هیچگاه تو را از دست نخواهم داد .

اینک بیا نقطه ی پایان گذاریم بر حسرت و ماتم

تا خدایان بر این شادیم مباهات کنند .

هرگز مباد که آزادی قربانی شود ،

من خود ،قربانی آزادی خویشتن خواهم شد.

شاعر:زلیم خان یعقوب

مترجم:زین العابدین چمانی

تاریخ ترجمه:پاییز 1387

 « هنگام ثمر»

خاک زنده، بذر سالم، زمین پر آب

هنگام ثمردهی این درخت است

باغ، آرزو و باغبان به درخت مراد رسیده است

هنگام ثمردهی این درخت است

به زنبور بنگر بوسه بر رخ گل می زند

به غنچه بنگر در چشمانش عشق موج می زند

از نغمه و سخنش نمی توان سیر شد

هنگام ثمر دهی این درخت است

گلبرگ های خمارآلود نوازشگر چشم اند

دستان انسان تیماردار برگ اند

سودازده و هوایی، رگ عشقش گل کرده است

هنگام ثمردهی این درخت است

بذرش را مزه دار و شیره اش را شیرین کرده است

آب بر ریشه و آوند بر شاخه داده است

مادر خاک از سینه اش شیر داده است

هنگام ثمردهی این درخت است

هر غنچه را جهدی ست بر ثمردهی

گر میوه و ثمرش باشد، آبدار است و پر شهد

با پاییز امسال، او را عهد و پیمانیست

هنگام ثمردهی این درخت است

شاعر:زلیم خان یعقوب

دیلمانج: زین العابدین چمانی

شنبه 24 مرداد 1392برچسب:ثمردهی,زلیم خان یعقوب,چمانی,الهه ی الهام, :: 12:6 :: نويسنده : حسن سلمانی

«سردرد»

اینکه قلبت به خاطر چه درد می کند، مگو

کان درد ز سنگی است که خود انداخته ای

گلوله های بی صدا، قلبم را خون آلود کرده

آنچه چشمانم را می سوزاند، درد اشک است

هر کجا روی گرداندم و به هر کجا که بودم

درد را همچون کوهی بر سینه ام بشکافتم

به یک باره از ریشه برمی کندمش

گر می دانستم بیماریم دندان درد است

آدمی

در هوای شرجی گرما زده می شود،

در برف به خود می لرزد

نفس در تنگی و تنگنا امتحان پس میدهد

ملک و مال نام و آوزه و دولت و مکنت

هر چه باشد همگی دردسر است

مترجم: چمانی

2/11/88

چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:زلیم خان یعقوب,سردرد,چمانی, :: 12:30 :: نويسنده : حسن سلمانی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 65 صفحه بعد

آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان